مامانی اومده پسرم!!!
سلام به تک پسر خودم،خوبی مامانی؟دل مامانی برات یه کوشولو شده!
وای که نیومده چقدر به دل نشستی،اگه بیای که نمیدونم چی میشه عشق مامان!
وای پسرم!خیلی دوست دارم،خیلی،خیلی،
این چند وقته که نبودم بیمارستان بودم،البته همشو نه،تا حالم خوب بشه طول کشید،
راستی پسرم خوب از اون داخل لگد میزنی مامانتوها!!!فدای اون لگدات بشم!
حرکتات از هفته ٢٠یا ٢١ شروع شده،وای که چقدر کیف میده،وقتی فاصله بین غذا خوردنم
طولانی میشه و شما گرسنه میشی وای چه لگدایی که نمیزنی!از الان معلومه که
هم تکواندو کاری هم شکمو!!!
پسرم خیلی واسه تربیتت نگرانم!دوست دارم یه مسلمون واقعی بار بیای!
همیشه توی سجده هام به خدا میگم:(رب هب لی من الصالحین)امیدوارم یه پسر سالم و صالح
باشی و هیچ وقت مایه خجالت منو بابایی نشی!
راستش هنوزم واسه اسمت خیلی دو دلیم،این کار سخت ترین مسئولیت دنیاست!
چند وقت پیش خواب دیدم که اسمتو بذاریم سید محمد،دیشبم توی خواب
صدات میکردم محمد آقا بیا اینجا!منصوره جون هم خواب دیده که اسمت سید محمده!
یعنی تا الان 3بار تو خوابمون اسمت تاکید شده!منم زنگ زدم دفتر رهبری
و ازشون سوال کردم،اونا گفتن حتما یه حکمتیه دیگه،سعی کنین این اسمو بذارین،
نمیدونم چرا این خوابارو دیدیم،حکمت خدارو که نمیشه ندید گرفت!
از دوستای خوبم میخوام که اگه نظری دارن بهم بگن،خوشحال میشم!
خدا نگهدارت باشه پسرم!عاشقتم!از باباجون بیشتر دوست دارم!بهش نگیا!