وقتی دیگرون فهمیدن...
جیگر مامانی همه فهمیدن!
آخه باید به حاج بابا اینا میگفتم،البته به عمه جون منیره گفتم،یه دفعه عزیز جون اومد توی اتاق صدامونو شنید،
چند روز بعدشم عمه جون منیر به عمه سمیه گفت،عمه سمیه هم زرنگی کرد و رفت از حاج بابا مژدگونی گرفت!
وای مامانی نمیدونی چقدر اونا خوشحالن!!!
منم اومدم به مادر جونت بگم و ازش مژدگونی بگیرم ولی ضایع شدم،باورشون نشد و چون باورشون نشد ندادن!
اما دم عمه ی خودم گرم!بهم 2000تومن داد!خیلی چسبید مامانی!
همه خوشحالن جیجر،همه مراقبم هستن،
اگه امکانش هست توهم مامانیو اذیت نکن!
بوس نینی ناز مادر!!!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی