سید محمد طاهاسید محمد طاها، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

به دنیا خوش اومدی

5روز دیگه به دنیا میای...

سلام توراهی من! دیگه جدی جدی تقویم خونه اومدنت رو نشونمون میده  و شمارش معکوس شروع شده!5!4!3!2!1..... چند روز پیش رفتم پیش خانم دکتر کیانی،ایشون تشخیص دادن که برای زایمان سزارینم 29آبان زمان مناسبیه،ما هم که عجیب از خدا خواسته قبول کردیم،دل توی دلمون نیست پسرم، از همه دوستام میخوام از ته دلشون برام دعا کنن،ترس عجیبی توی وجودمه...           راستش از زمانی که وارد نی نی وبلاگ شدم حس میکنم یه خانواده توی دنیای مجازی پیدا کردم، دوستای نی نی وبلاگیمو از ته دل دوست دارم و واسشون نگرانم،البته همه دوستا همینجورین! اگه هرکدوم از ما یه مدت نباشیم واسه همدیگه نگران میشیم، و با...
25 آبان 1390

شمارش معکوس

سلام زندگی،پسر نازم خوبه؟معلومه کیفت کوکه که شیکم مامانیو از این رو به اون رو کردی، میگم مامانی جوگیر میشی فکر روده و کلیه ومعده مامانی هم باش، فکر کنم پهلوم سوراخ شده، دیروز با مادر جون رفتیم پیش خانوم دکی،خواست ضربان قلبت رو بگیره 10دقیقه طول کشید تا قلب جنابعالی پیدا بشه،قلبم اومده بود توی دهنم از ترس،مارو باش،این بیرون داریم از ترس زهره ترک  میشیم،آقا اون تو نشسته به مامیخنده، ترسیدم که خدای  ناکرده اتفاقی افتاده باشه تا اینکه خانوم دکی گفت این بچه همیشه اینقدر تکون میخوره؟ گفتم خانوم دست رو دلم نذار که خونه، شب و روز ندارم از دست این وروجک،معده روده آدمو صاف میره بالا، بعدش خداروشکر کردم که سالمی،ایراد ...
22 آبان 1390

ماه آخر...

سلام گل پسر مامانی!خوبی جیگرم؟ دلم برات یه نقطه شده،آخه کی میای؟ چشامون بابا قوری شده از بس به این شکم گرد خیره شدیم، خیلی وقت بود نیومدم آپ کنم،ببخش منو!توان نشستن ندارم، الان سه روزه وارد ماه نهم شدی،دیگه آقایی شدی واسه خودت،قربون قد و بالای مچاله شدت، آخه چیجوری توی اون یه ذره جا زندگی میکنی؟؟؟ وسیله هات کامل شده پسرم،خواستم عکساشو بذارم به هر دری میزنم نمیشه،خیلی بد شد! الان حدود یه هفته ای میشه کوچیدیم خونه مامیم،چترمون رو وا کردیم و گفتیم تا آقا پسری جون بگیره و چهلش تموم بشه بمونیم،اونا هم بنده خداها نمیذارن بهم سخت بگذره! پسری نمیدونی چقد دلم برای بابایی تنگ میشه، آخه زیاد نمیبینمش، زهیر جونم خیلی دوست دارم ...
8 آبان 1390

و زمانی که محمد ارمیا نامیده شدی....

سلام پسر نازم،دیدی چی شد؟! با کمک خاله های مهربون  که اکثرشون به محمد ارمیا رای داده بودن و با برگزاری جلسات پی در پی شورای امنیت که با حضور من و باباجونت و مادر جون انجام میشد تصمیم گرفتیم اسمت بشه محمد ارمیا ، اسمت خیلی نازه پسرم،از اسم دوتا پیامبر گرفته شده، امیدوارم مثل اونا صالح و نیک سیرت باشی فرزندم! امروز رفتم واسه کنترل،الان 31 هفته و 4 روزته!60 روز مونده به اومدنت!منتظرتم..... ...
11 مهر 1390

خدا خودش میدونه چه کنه!!

گنجشک و خدا گنجشک با خدا قهر بود…….روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: می آید ؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگاه میدارد….. و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست. گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفت ه بود؟ و سنگینی بغضی راه کلامش بست. سکو...
11 مهر 1390

دلنوشته

یک روز پائیزی زیبا و آفتابی است. در پارک نشسته ام و برگهای سرخ و زرد از درختها پائین می ریزند ،، کلاغی هم روی درختی قار قار ملایمی دارد و همه چیز نشان از یک روز پائیزی ملایم و آفتابی دارد و البته آفتاب کمرنگ پائیز. و من در آخرین هفته های بارداری ام آمده ام که کمی قدم بزنم و حال و هوایی تازه کنم ، کمی نگاه کنم و کمی هم لذت ببرم و بدانم که خدا این نزدیکی هاست ، شاید لابه لای همین برگهای زرد و سرخ که توسط باغبان گوشه به گوشه جمع شده اند ، شاید در کنار همین درختها که پناهگاه بازیها و قایم باشک های کودکی ام بوده اند ، همین پارکی که زمانی - وقتی که 5-6 سال بیشتر نداشتم- شاد و بی دغدغه با هم سن و سالهایم در آن می دویدم و روی چمنهایش زمین...
9 مهر 1390

آموزه های دوران جنینی

جنيني که شما دربطن خود داريد و يا نوزادي که در آغوش گرفته ايد انساني منحصر به فرد و يکتاست.  متفاوت از تمام انسانهايي که بوده اند و تمام انسانهايي که خواهند بود. نظير فرزند شما وجود نداشته، ندارد و نخواهد داشت.  هرقدر هم که فرزند شما از نظر ظاهر يا اخلاق شبيه شما يا يکي از اعضاي خانواده تان باشد باز هم منحصر به فرد است. در دوران جنيني کودک دلبند شما چيزهايي فرا مي گيرد که بيشتر از هر دهه از عمر آينده اوست. زماني که در رحم شماست صداها به گوشش مي رسد و هيجانات را احساس مي کند. خواب مي بيند و حرکات و تماس ها را تجربه مي کند. پانزده هفته پس از حاملگي کودک شما مي تواند بشنود. بمحض آنکه صداي شما بلند مي شود آن را تشخيص مي دهد و ک...
9 مهر 1390

ماه هشتم

 امروز تولد هشت ماهگی تو راهیمه،هشت ماه با هم بودنمون مبارک خدایا دمت گرم،تا اینجا باهامون بودی،بعدشم تنهامون نذار،ممنونتیم خدا....  ...
5 مهر 1390